لطفاً مانع نسازید
حالا او بازنشسته شده، اما خودش میگوید تازه وقت پیدا کردم تا از نو و بهتر آغاز کنیم.
به گزارش نامه نیوز به نقل از قدس، این جملات برای شخصی که تمام زندگیاش را صرف آموختن علم و دانش کرده، مرا به فکر واداشت چه کار مهمی در پیش رو دارد که این گونه با ذوق و شوق، در اتاقی خیلی کوچک گوشه دنیای بازنشستگان خود را مشغول کرده، او نمیتواند مانند دیگر بازنشستگان گرچه عصا دارد، اما روی نیمکت بنشیند و روزها را به امید روز آخر ورق بزند و پرواز پرندگان را روی شاخههای درختان پارک بنگرد و یا از پنجره تنهایاش بیرون را به تماشای آنچه نمیبیند، بگذراند.
عصای سفیدش را کنار پالتویش آویزان کرده بود، گویی دیگر چندان به آن متکی نیست و نمیخواهد آنچه را عصایش لمس میکند، بپذیرد. شاید عصا دیگری نمیتوانست راهنمای خوبی برای او باشد؛ اما چرا؟!
میرسجاد موسوی از سالهای کودکیاش آن زمان که کم بینا بود و کسی مشکلش را درک نکرده بود، سخن به میان آورد و ادامه داد: پس از تحصیلات ششم دیگر نتوانستم به مدرسه بروم، همه میپنداشتند من شاگرد تنبل هستم. تا سن 18 سالگی مهارتی کسب نکرده بودم و برای زندگی آماده نبودم.
برای فرار از نگاههای نگران مادر به انگلستان سفر کردم و در آنجا با سرعت عجیبی به آموختن زبان انگلیسی، تایپ کامپیوتر و... پرداختم و به تحصیل در رشته اقتصاد پرداختم. و پس از آن به ایران بازگشته و در بهزیستی مشهد مشغول به کار شدم.
دردسرهای نامرئی
میرسجاد این بار به عنوان رئیس هیأت مدیره انجمن حامیان شهر بدون مانع، میخواهد موانع و مشکلاتی را که بر سر راه معلولان است، کنار بگذارد و میگوید: معلولیت دست و پا گیر نیست، آنچه سد راه نابینایان و یا معلولان دیگر میشود، بینظمیهایی است که در جامعه به چشم میخورد و معلولان را خانه نشین، یا مشکلاتشان را صد چندان میکند.
وی میگوید: با آنکه بتازگی شهرداری به مناسب سازی پیادهروها پرداخته، غیر همسطح بودن پیاده رو و خیابان و وجود جویها و پلههایی که ناگهان در پیادهرو زیر پایت را خالی میکند و همچنین نوع سنگهایی که گاه خیلی صاف و لغزنده و گاه برآمده است، از جمله مشکلاتی است که معلولان را دچار دردسر میکند.
وی با اشاره به شعار امسال سازمان ملل «موانع را بشکنید و درها را باز کنید» میگوید: حق یک معلول است که مانند افراد دیگر جامعه بیرون از منزل بتواند به تنهایی گام بردارد. او نمیتواند برای همیشه در منزل بماند و یا شخصی را برای کارهای بیرون از منزل همراه داشته باشد.
موسوی میگوید: اگر موانعی بر سر راه در پیادهروها نباشد، اگر رانندگان با دیدن فرد نابینا با صدای ناهنجار بوق، او را سردرگم نکنند، اگر او بتواند براحتی سوار وسایل نقلیه عمومی شود، اگر مردم به جای دقت در نوع معلویتها، در اندیشه کمک باشند، ما نیز زندگیای همانند آنان خواهیم داشت، حق برخورداری از امکانات عمومی و حضور در اجتماع برای ما باید به کیفیت و کمیت افراد سالم باشد ما چیزهای خارق العاده نمیخواهیم، شهری بدون مانع برای ما کافی است.
مانع بزرگ بیتوجهی
محمد امین ولایتی در رادیو مشغول به کار است. او جوان نابینایی است که در تهران ساکن است. وی میگوید: فاصله منزل من تا محل کارم با پای پیاده 5 دقیقه بیشتر راه نیست، اما به خاطر ساخت و سازهای بی نظم و رعایت نکردن اصول ایمنی و آلودگی صوتی که برای ما نابینایان بسیار مهم است، مجبورم یا از کنار خیابان عبور کنم و خطر تصادف را به جان بخرم و یا مسافت کوتاه را هر روزه با تاکسی طی کنم.
او میافزاید: عبور از پیاده روها برای ما نابینایان مانند ترس شب اول قبر است و هر بار که بیرون از منزل میآییم، نمیدانیم که زنده و یا سالم برمیگردیم یا نه و جالب است بیشترین خطر جانی نابینایان به خاطر پیادهروهای نامناسب است.
محمد امین از بدترین خاطراتش صحبت میکند: ملاقاتی در صدا و سیما داشتم، در پیادهروی نزدیک آنجا ناگهان سر خوردم و داخل چالهای افتادم و تا بالای زانو پر از گل و پسماند گوشت شدم و با همان وضعیت به سر قرار رفتم و میدانم نگاهشان چگونه بود. کاش به فرهنگ خودشان با نگاه تردید مینگریستند، نه به چشمکان خاموش من.
این نیمی از مشکلات آنها از زمانی است که از خانه خارج میشوند تا کارهای عادی روزانه را انجام دهند. کمی فکر کن، یک معلول هم حق استفاده عمومی از امکانات را به میزان تو خواهد داشت. تازه آن وقت میتوانی کودکان، سالخوردگان و بیمارانی را که از ویلچر استفاده میکنند و یا کم توان هستند نیز به آمار این قشر آسیب پذیر اضافه کنی و آن گاه به خود بگویی چگونه شهری را ساختهای؟
شاید معلولان اشتباه میکنند و توقع زیادی دارند، تو بگو چگونه یک ویلچری از چند پله آهنی جلوی عابر بانک بالا برود و از دستگاه عابر بانک استفاده کند. یا کدام دستگاه عابر بانکی را مناسب با قد یک فرد نشسته روی ویلچر یا آدم کوتاه قد تنظیم شده است یا در مسیری کوتاه چند بار باید یک ویلچری از دیگران خواهش کند تا ویلچرش را از پلهای بالا یا از جویی گذر دهد. تا کی باید کنار خیابان بایستد تا خودرویی او را سوار کند یا بتواند از میان همهمه وحشتناک خودروها سالم از خیابان عبور کند. چند راننده با انصاف اتوبوس شهری برای توقف و صبر شکیبانه در انتظار سوار شدن معلولی کافی است و دیگران مبرا میشوند.
دیگر تنها این معلولان نیستند که باید برای زندگی در اجتماع مهارت بیاموزند، بلکه جامعه چه به لحاظ فرهنگی و چه به لحاظ هماهنگ شدن با ناتوانی معلولان باید مهارتهای لازم را کسب کنند و آمادگی لازم را برای برخوردهای زیبا به دست آورند.
انجمن حامیان شهر بدون مانع در جمع عدهای از معلولان و جانبازان قطع نخاعی به هم افزایی و همفکری در بحث فرهنگ سازی و نیازهای معلولان پرداخت.
حمیدرضا مداح، دبیر گروه پیگیری جانبازان به عنوان یک جانباز قطع نخاعی میگوید: من از شهرداری تقاضای تشکیل کارگاه پژوهشی کردم تا در بحث مناسب سازی پیادهروها و یا ساختمانهای اداری، تجاری، امضای کمیته مناسب سازی لازمه کار باشد.
وی با اشاره به مشکلات خود میگوید: پارکها طوری ساخته میشوند که با وجود میلههای «U» شکل جایی برای ورود ویلچر من وجود ندارد و اگر سطح شیبدار در معابر و پارکها برای ویلچر ساخته شده، باید بگویم ویلچریها و حتی کالسکه کودکان با آن مشکل فراوان دارند.
عماد حجتی، مدیر اجرایی مؤسسه قرآن و عترت میگوید: به مسؤولان دولتی میگویم فرض کنید ما معلولان نیستیم. برای آینده خود کاری کنید. روزی شاید بر اثر تصادف و یا بیماری، شما هم اسیر ویلچر شوید.
وی میگوید: این حق ماست که در کاخ ریاست جمهوری یک نماینده معلول داشته باشیم و از معلولان میخواهم تا زمانی که مسؤولان آگاه نشدهاند و ما را به حساب نیاوردهاند، خود کاری کنیم و بگوییم ما نیز هستیم و این بودن حق ماست. براستی کدام مقام مسؤولی برای دقایقی میتواند روی ویلچر ما بنشیند و احساس ما را درک کند.
وی میافزاید: حق استفاده از وسایل عمومی شهری من، کجاست؟ وقتی ویلچر من توان بالا رفتن از پلههای اتوبوس را ندارد و یا داخل اتوبوس صندلی که مشخص باشد برای معلول است و دیگران حتی در ازدحام اتوبوس حق نشستن روی آن را ندارند، کجاست؟ گویی هیچ کس منتظر ما نیست.
وی در پایان با اشکی که در چشمانش حلقه زده با بغضی سنگین میگوید: جانبازان افتخار ما هستند و ما به خاطر این افتخار کمی به حساب آمدهایم.
مصوبات فراموش شده
محمد دربهشتی، مدیرعامل جامعه نابینایان میگوید:تمامی این بحثها در حالی است که طبق مصوبه مورخ 3/8/68 و اصلاحیه آن موضوع مصوبه 3200/310 مورخ 6/10/78 شورای عالی شهرسازی و معماری ایران: از تاریخ این مصوبه در تمامی طرحهای آینده و در دست تهیه شهرسازی، شهرک سازی و مجتمعهای مسکونی و ساختمانی سراسر کشور از جمله اینکه توسط دستگاههای دولتی و وابسته به دولت و شهرداریها و یا بخش خصوصی تهیه شوند، رعایت ضوابط موضوع فصل اول که شامل ضوابط برنامه ریزی و طراحی برای تسهیل حرکت معلولان در سطح شهر است، الزامی بوده که تمامی مراجع مسؤول تهیه، بررسی و تصویب و اجرای طرحهای توسعه شهری، شهرک سازی و مجتمعهای ساختمانی و مسکونی موظفند، در مراحل مختلف تصویب و صدور پروانه و نظارت ضوابط مذکور را رعایت کنند. بر طبق ماده 4 شهرداریها موظفند، طی دو سال نسبت به تجهیز چراغهای راهنمایی معابر به علایم صوتی و نیز برجسته کردن سطوح پیادهروهای نزدیک به تقاطعها برای استفاده نابینایان، اقدام کنند.
اما تنها میتوان باز هم آرزو کرد که ای کاش این مصوبات اجرایی شود.
منبع: نامه نیوز
شمعدانی کیست؟
- پایگاه اینترنتی معلولان ایران ـ شمعدانی ـ به منظور اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به تک تک افراد جامعه کشورعزیزمان ایران راه اندازی شده است.
شمعدانی به یک درد مشترک می پردازد. - درد قریب به بیست میلیون شهروند ایرانی یعنی " معلولیت " ؛ شهروندانی که با موضوع معلولیت دست به گریبانند حال یا خود عضوی دچار معلولیت دارند یا یکی و شاید دو یا سه یا ... نفر از اعضای خانواده اشان معلولیت دارند یا عضو تیم بزرگ و دلسوز توانبخشی ایران می باشند.
- در شمعدانی می توانید از اهم اخبار معلولان، مناسب سازی محیط های شهری ( چه در همین تهران خودمان و چه در روستای خود شما)، بحث و جدلهای دولتمردان درباره معلولان، ورزش، قوانین و مقرارت کشوری و بین المللی، مقاله های مفید و سودمند و هر مطلبی مرتبط با معلولیت آگاه شوید.
اشتراک در خبرنامه
لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.
آمار سایت
- كل کاربران ثبت شده: 53 کاربر
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
- ميهمانان در حال بازديد: 43 کاربر
- تمام بازديدها: 25120769 بازدید
- بازديد 24 ساعت قبل: 5303 بازدید