پشت دیوار دهکده پارالمپیک :
همیشه قهرمان
دکتر نگین حسینی؛ روزنامه نگار، فعال حقوق معلولیت
باید امشب برای ابراهیم رنجبر بنویسم که ما مدال طلا را خیلی وقت است به تو دادهایم،
قهرمان! همان روزهایی که در جبهههای جنگ جانت را برای دفاع از ما کف دستت گذاشتی برایمان قهرمان بودی. روز دوم بهمن 1365 را از خاطر نبردهایم؛ همان لحظه که سنگرت در شلمچه منفجر شد و تو دیگر چیزی نفهمیدی...
ما همان روز تمام قد به احترامت ایستادیم و مدال طلا به تو دادیم؛ هرچند این حرفها شاید دردی دوا نکرد از هزار و یک رنجِ مجروحیت تو، نادیده گرفته شدنت، و از یاد بردنت... سرت را بالا بگیر قهرمان! تو سالهاست برای ما روی سکوی اولی ایستادهای؛ گیرم دستمان به جایی بند نبود تا این حرفهای قشنگ را، تا این قدردانیهای کاغذی را، تبدیل کنیم به زندگی بهتری برایت.
شرمنده ماییم که هنوز آیینِ احترام به نسلِ جنگ را بلد نیستیم؛ بس که به چرکِ سیاست آلودهمان کردهاند.
روز چهارم پارالمپیک ریو، روز ابراهیم رنجبر و زهرا نعمتی بود؛ دو اسطوره از دو نسل. دو اتفاق متفاوت، جنگ و تصادف، هر دوی آنها را روی ویلچر نشاند تا امروز دوشادوش هم، مدالی نقره اما به ارزش مساوی با طلا برای ایران به ارمغان آورند.
زهرا نعمتی و ابراهیم رنجبر امروز توانستند با شکستِ چند تیم از جمله انگلستان، به فینال تیراندازی دونفره برسند.
آنها رقابت نزدیکی با تیم چین داشتند و تا لحظههای آخر نیز مشخص نبود مدال طلا به چین میرسد یا ایران اما در نهایت چینیها پیروز میدان شدند. در رقابتهایی به این حساسی، آنچه باقی میماند برای کسی که فینال را باخته، مدال نقرهای پر از "حسرت" است. عکسهای ابراهیم رنجبر را دیدم؛ دستِ حسرت گذاشته بود روی صورتش.
بعد از اینهمه سال که چنین لحظاتی را انتظار میکشید، مدال طلا از دستش پرید. ابراهیم رنجبر قدیمیترین عضو تیم ملی پارالمپیک ایران است که در پارالمپیک سیدنی 2000 نیز حاضر بود اما پس از آن شش سال از ورزش کناره گرفت تا مصدومیتش بهبود پیدا کند. او در پارالمپیک لندن 2012 چهارم شد و باز بیمدالِ پارالمپیک به خانه بازگشت.
اما امسال سرانجام به نشان نقرهی پارالمپیک دست یافت هرچند به معنی واقعی کلمه، لیاقت طلا داشت این تیم دونفره.
بازیهای پارالمپیک یادمان میآورد که پشت هر مدال، چه داستانهای بلندی از کشمکشهای آدمی، ظرفیتها و تواناییها و محدودیتها و نامحدودیتهایش هست؛ و ما میدانیم که ورایِ این مدال نقره، نه فقط کشمکشِ زنی جسور با سرنوشتش و با محدودیتهای ریز و درشت، که ازخودگذشتگی مردی نهفته است که انفجار زندگی را جلوی چشمهایش دید اما به سوی دیگرِ سرنوشت، لبخند زد.
*نگین حسینی، روزنامه نگار، فعال حقوق معلولیت
اشتراک در خبرنامه
لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.
آمار سایت
- كل کاربران ثبت شده: 53 کاربر
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
- ميهمانان در حال بازديد: 52 کاربر
- تمام بازديدها: 25175353 بازدید
- بازديد 24 ساعت قبل: 3474 بازدید