گفتوگو با منصوره رادفر، سازنده فیلم مستند «امروز هوا برفی است»:
بهترین پژوهش در حوزه معلولیت، زندگی کردن با معلولین است
مستندسازی به عنوان یکی از بزرگترین شاخههای صنعت فیلمسازی برای سالها جنبههای مختلف زندگی انسان را به تصویر کشیده است. فیلم مستند به دلیل پتانسیل بالا در به تصویر کشیدن واقعیتهای زندگی به آنها خصوصیتی نمایشی میدهد که عموما براساس نظریه و دارای پیامی خاص است که واقعیتی را به نمایش میگذارد. واقعیتهای زندگی افراد دارای معلولیت از جمله موضوعاتی است که در فیلمهای مستند امروزی کمتر به آن پرداخته شده است. در این میان خانم منصوره رادفر، متولد 1362، فارغ التحصیل کارشناسی سینما از دانشکده سینما-تئاتر دانشگاه هنر با نزدیک شدن به زندگی افراد دارای معلولیت، مستندهای در خور توجهی از زندگی این افراد ساخته است. فیلم مستند«امروز هوا برفی است» اثری متفاوت از منصوره رادفر است، که او در این فیلم مستند با نگاهی متفاوت به معلولین و علایق آنان میپردازد.
فیلم با صحنههایی در یک مدرسه آغاز میشود و به تدریج اطلاعاتی در رابطه با بچههای ناشنوا و چگونگی برقراری رابطه آنها با موسیقی به مخاطب منتقل میشود. فیلم شامل سکانسهایی است که مخاطب را بدون توضیح اضافی متوجه نکاتی مهم در رابطه با ناشنوایان میسازد. از جمله سکانسی که جوانان ناشنوا با مرد میانسال نابینایی روبرو میشوند، این مرد مدعی است که دستگاهی ابداع کرده که از طریق آن ناشنوایان قادر خواهند بود موسیقی را همانند انسان شنوا بشنوند، حال ناشنوایان آمده اند که دستگاه را تست کنند. آیا ادعای مرد حقیقت دارد؟ و مهمتر از آن اینکه وقتی با هم روبرو میشوند، متوجه میشویم که فرد نابینا که نمیتواند ببیند و باید بشنود و از طرفی هم ناشنوا که نمیتواند حرف بزند، برای برقراری ارتباط نیاز به شخص دیگری میباشد.
اما سکانسهای از این دست که بدون توضیح اضافی مخاطب را متوجه مسائلی از این قبیل میکند در فیلم کم نیست و فیلمساز کاملا آگاهانه متوجه موارد این چنینی بوده است. از جمله سکانس پایانی فیلم که زنگ تفریح بچههای همان مدرسه ناشنوایان به پایان رسیده و خانم ناظم مدرسه با ایما و اشاره در تلاش است تا به بچهها نشان دهد که زنگ تفریح به پایان رسیده و باید صفهای ورود به کلاس را تشکیل دهند!
صحنههایی از شادی و رقص بچهها که بدون پخش موزیک به زیبایی و با ریتم خاص خودشان اجرا میشود، استفاده از اجراهای سرود گروههای ناشنوا، صحنههای ناب گفتگوهای ناشنوایان با یکدیگر با حرکات دست و در سکوت، و استفاده از آهنگهایی که برای گوش ما آشناست و حالت نوستالژیک دارد، فضاها و حسهایی را در مخاطب بر میانگیزد که مشتاق به دیدن ادامه فیلم میشود. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی ما با خانم منصوره رادفر است:
به عنوان یک مستندساز چه شد که وارد فیلمسازی از زندگی افراد دارای معلولیت شدید و مسئله مهم در فیلمسازی از معلولیت را چه میدانید؟
البته من فقط مستند کار نمیکنم، سه فیلم داستانی کوتاه هم ساختم و در واقع فیلمنامهای نوشته بودم برای یک فیلم کوتاه داستانی در رابطه با زندگی یک پسر بچه ناشنوا که زندگیش خلاصه میشد در همه آنچه که از پنجره اتاقش میدید. وقتی برای انتخاب بازیگر به مدارس استثنایی میرفتم بیشتر با بچهها و خلق و خوی آنها آشنا شدم و احساس کردم که همه آنچه که میخواستم در قالب داستان بگویم، کاملا مستند و واقعی وجود دارد، پس چه بهتر که واقعیات ثبت میشد و این برای من، شروع فیلمسازی مستند با محوریت موضوعی افراد دارای معلولیت بود.
مسئله مهم در فیلمسازی از معلولیت، اول از همه شناخت معلولیت و آشنایی هرچه بیشتر با افراد دارای معلولیت و نیازها و روحیات آنهاست. اما در کل ساخت فیلم و مستندسازی کاملاً وابسته به تحقیق و پژوهش است و نیاز دارد به همکاری ارگانهای مربوطه و مهمتر از همه اینکه آزادی بیان در مطرح کردن مشکلات و آزادی فیلمساز در شیوه پرداخت فیلم...
ساخت این مستند چقدر طول کشید و در تهیه آن با چه چالشهایی رو برو بودید؟
دو سال طول کشید. از همان ابتدای فیلم متوجه شدم که منابع در این زمینه بسیار محدود است و در زمینه نوشتاری و مکتوب هم منبع مفیدی که قابلیت استناد یا ارجاع داشته باشد اصلاً وجود نداشت.
آیا در استفاده زیاد از موسیقی و صداهای مختلف هدف خاصی داشتهاید؟
فضای فیلم میطلبید. تلاشم این بوده که بدون برانگیختن حس ترحم در مخاطب و با ایجاد فضایی شاد مخاطب را متوجه این مسئله کنم که روزانه صدها نفر از کنار گوش ما و به فاصله اندکی از ما عبور میکنند، همانطور که صدای شلوغی شهر و ماشینها و... را نمیشوند و آزرده نمیشوند اما همان طور هم از شنیدن صدای موسیقی، صدای طبیعت و صداهای دلنشین مثل شنیدن صدای لالایی مادر و... بیبهره بوده و هستند.
چرا نام «امروز هوا برفی است» را برای این مستند انتخاب کردید؟
اشاره به وضعیت الان افراد دارای ناشنوا دارد، عدم شناخت مردم از معلولین و اختراعی که نتیجه منفی داشت، اما شاید فردایی که هنوز نیامده، خبرهای خوبی در این زمینه بشنویم تا ناشنوایان هم بتوانند مثل ما، احساس واقعی از شنیدن موسیقی،ترانه و آهنگ رو تجربه کنند. یک جور نا امید نشدن امروز و امید به فرداست.
پس از نمایش فیلم چه بازخوردهایی از همکاران یا سایر افراد نسبت به محتوا و پیام فیلم دریافت کردید؟
بعد از پخشهایی که در جشنوارهها شد، اشخاصی که این فیلم را دیدند اشاره داشتند به اینکه تا به حال به چنین مسئلهای (ناشنوا و موسیقی) توجه نکرده بودند و عدهای از دوستان همکار هم به من گفتند که جرقههایی در ذهنشان زده شده در رابطه با فیلمسازی در این زمینه. به نظر میرسد برای تماشاگران جالب بوده اما تا چه حد تاثیرگذار بوده، نمیدانم!
به عنوان فیلمساز فعال در حوزه افراد دارای معلولیت فکر میکنید بایدها و نبایدهای فیلمسازی از این افراد جامعه چیست و نگاه قالب سینمای ایران از معلولین را چگونه ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم فیلمهایی که در ایران در رابطه با معلولیت ساخته شده، یا فیلمهایی که سوژه فیلم، افراد معلول باشند اگر چه زیاد نیست اما هر کدام حرفهایی برای گفتن داشته و موفق هم بوده اند. در فیلمسازی در زمینه معلولیت همیشه نباید دنبال راه حل باشیم یا به دنبال اینکه موضوع جدیدی پیدا کنیم و شروع کنیم به ساخت فیلم، برای جامعه ما هنوز هم خیلی مسائل، که برای افراد معلول پیش پا افتاده به نظر میآید، هست که باید مخاطب را متوجه آن کرد و شناساند. به نظر من هنوز معلولیت، از هر نوعی که باشد، نیاز به معرفی و شناساندن بیشتر دارد. در جامعهای که هنوز مردم با دید ترحم به معلول نگاه میکنند و نمیدانند یا اهمیتی نمیدهند که این افراد هم میتوانند همه تجربیات و احساسات ما را در هر زمینهای تجربه کنند، ناچار باید در جهت معرفی توانمندی معلولین و بینیازی آنها از دیگران، کارهایی انجام بشود. البته افراد دارای معلولیت هم حرفهایی دارند که فراتر از این مسائل است اما به نظر من آگاهی و دانش افراد جامعه هنوز باید تقویت شود تا در مراحل بعدی به موضوعات متفاوتتر برسیم. مسائلی هم که تا حدی مردم با آنها آشنا هستند میتوان با نگاههای متفاوتتر سینمایی و فراتر از کلیشه بیان کرد.
آیا فیلم بعدی شما هم در حوزه افراد دارای معلولیت خواهد بود؟ و تا به حال چه فیلمهایی را ساختهاید؟
اگر شرایط مهیا شود در زمینه چگونگی برقراری ارتباط با افراد دارای معلولیت و خانوادههای ایشان خواهد بود. فیلمهایی هم که ساخته ام شامل این موارد است:
داستانی کوتاه- در رابطه با روزمرگی زنانه زنان.
داستانی کوتاه- میپردازد به دلایل طلاق عاطفی بین همسران و...
مستند کوتاه نفت- شیوه زندگی افراد مناطق جنوبی ایران و همجواری آنها با طلای سیاه: نفت.
مستند باور: تلاش عده ای از افراد معلول برای برگزاری یک مراسم ویژه معلولین در بام تهران و...
منظورتان از شرایط چیست؟
به دنبال شناخت و آشنایی بیشتر از مقوله معلولیت هستم، منظورم بالا بردن سطح آگاهی خودم در این حوزه است، از طرفی هم شرایط تولید فیلم و همکاری موسسههای ذیربط! مثلاً ارگانها و سازمانهای مربوطه که فیلم «امروز هوا برفی است» به آنها ارائه شد، موضوع و دیدگاه فیلم برایشان جالب بود اما خواهان حذف سکانسی از فیلم بودند.(سکانسی که در حدود یک دقیقه، بچههای ناشنوا را میبینیم که میرقصند و بسیار خوشحال هستند) اما من موافق با حذف حتی یک پلان از فیلم نبودم، آن هم پلانی که شادی این بچهها را به تصویر میکشد و یکی از سکانسهای پر طرفدار فیلم است.
در ساخت و تهیه این فیلم چه افراد یا سازمانهایی به شما کمک کردند؟
سبک فیلم و موضوع مورد نظر و متریال مورد نیاز برای این فیلم باعث شد که در مراحل ساخت فیلم نیازی به سازمان خاصی نداشتیم، کم و بیش هم میدانستیم که ارتباط با آنها چندان برای فیلم مفید نخواهد بود. اما جا دارد که از خانم اصدقی(سرپرست گروه ناشنوایان دستان گویا) و همه افرادی که در فیلم حضور دارند به خاطر محبتهایی که به ما داشتند، تشکر کنم.
آیا ارتباط با افراد ناشنوا برای شما تجربه خوبی بوده؟ خاطره یا مطلبی که بخواهید بیان کنید در ذهن دارید؟
در کل، ارتباط با افراد معلول که البته الان تعدادی از دوستان خوب من از بچههای دارای معلولیت هستند، همیشه برای من جالب بوده اما نکته ای که دوست داشتم بگویم این است که متوجه شدم این افراد بسیار حساس و احساساتی هستند. برای مثال در دبستانی که فیلمبرداری میکردیم، اگر یک روز بین روزها وقفه میافتاد و نمیرفتیم، معلمین به ما میگفتند که بچهها خیلی از شما میپرسند و نمیخواهند که شما از اینجا بروید! یا روز آخر که خداحافظی میکردیم با بچهها، یکی از بچهها آمد و به من گفت: «خانم، خدا شما رو خیلی دوست داره» و دوستانش هم تکرار کردند. یا مواردی که در دوستان معلول میبینم برایم جالب است که روحیه حساسی دارند و از طرفی مردم جامعه هنوز شیوه ارتباط با آنها را نمیدانند، و همین موجب میشود که گاهی برای هر دو طرف دلخوریهایی ایجاد میشود. در رابطه با ناشنوایان، اولش برایم سخت بود و خیلی از حرفهایشان را متوجه نمیشدم اما الان زبان اشاره هم بلدم!
و حرف آخر؟
هر فیلمی بر پایه شناخت و پژوهش استوار خواهد بود، در حوزه معلولیت هم، مسائل کلی و جزئی زیادی هست که این قابلیت را دارند که موضوع ساخت فیلم باشند. به نظر من، بهترین پژوهش در حوزه معلولیت و معلولین، زندگی کردن با این افراد و شناخت روحیات و مشکلات این افراد از نزدیک است. فیلم علاوه بر تاثیرگذاری و به تفکر واداشتن مخاطب، بار انتقال آگاهی و اطلاعات هم به دوش میکشد.
• منبع: مردم سالاری
شمعدانی کیست؟
- پایگاه اینترنتی معلولان ایران ـ شمعدانی ـ به منظور اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به تک تک افراد جامعه کشورعزیزمان ایران راه اندازی شده است.
شمعدانی به یک درد مشترک می پردازد. - درد قریب به بیست میلیون شهروند ایرانی یعنی " معلولیت " ؛ شهروندانی که با موضوع معلولیت دست به گریبانند حال یا خود عضوی دچار معلولیت دارند یا یکی و شاید دو یا سه یا ... نفر از اعضای خانواده اشان معلولیت دارند یا عضو تیم بزرگ و دلسوز توانبخشی ایران می باشند.
- در شمعدانی می توانید از اهم اخبار معلولان، مناسب سازی محیط های شهری ( چه در همین تهران خودمان و چه در روستای خود شما)، بحث و جدلهای دولتمردان درباره معلولان، ورزش، قوانین و مقرارت کشوری و بین المللی، مقاله های مفید و سودمند و هر مطلبی مرتبط با معلولیت آگاه شوید.
اشتراک در خبرنامه
لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.
آمار سایت
- كل کاربران ثبت شده: 53 کاربر
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
- ميهمانان در حال بازديد: 33 کاربر
- تمام بازديدها: 25115473 بازدید
- بازديد 24 ساعت قبل: 2411 بازدید