شمعدانی | پایگاه اینترنتی معلولان ایران- مقالات حوزه اجتماعی
من نمیخواهم مددجوی کمیتۀ امداد بشوم!

حذف تصاویر و رنگ‌ها  | تاریخ ارسال: 1386/3/25 | 

من نمیخواهم مددجوی کمیتۀ امداد بشوم!

• مانی

اشاره: این مطلب، با کمی تغییر، در روزنامۀ مردم سالاری به چاپ رسیده است.

هنوز درست نمی‌دانیم که سرانجام خبر چه شد و مراحل تصویبش به کجا انجامید. در اینجا هیچ چیز شفاف نیست. مملکت تازه از خواب طولانی ِ تعطیلات نوروزی بیدار شده و اخبار موثق، جز به طریق دهان به دهان و در ِ گوشی، شنیده نمی شود. آن قدر مسائل مهم مملکتی وملی و جهانی وجود دارد که کمتر خبرنگار و رسانه ای، وقت و حوصلۀ پیگیری چیزهای پیش پاافتاده ای ازین دست را دارد.
مسئله ساده ست. قرار است بودجه ای چند هزار میلیاردی، از حساب سازمانی غیر پاسخگو به حساب سازمان غیر پاسخگوی دیگری منتقل شود. این وسط تنها چیزی که مهم نیست سردرگمی چندین هزار معلول و زنان سرپرست خانوار و مددجویان دیگر بهزیستی است. معلوم نیست تلاش معلولین برای تسهیل شرایط زندگیشان، پیگیری NGOها برای اجرایی شدن قانون جامع حمایت از حقوق معلولین و نگاه اصلاحی دلسوزان برای سر و سامان بخشیدن به سیستم ِ بی سامان بهزیستی، به کجا خواهد رسید. در شرایطی که یکپارچه شدن رسیدگی به امور معلولان (اعم از مددکاری، پزشکی و توانبخشی و حمایتی) و صدور کارت معلولیت، نوید بهبود خدمات رسانی را می داد، احتمالاً باید به زودی شاهد تشکیل دوبارۀ پرونده ها و روند اعصاب خُردکن کاغذبازی، در ارگانی دیگر باشیم.
در اینجا نمی خواهم از انگیزه های سیاسی و اشکالات قانونی چنین تصمیمی بگویم. در شرایط موجود، انحلال همین تنها مرجع قانونی معلولین (سازمان بهزیستی) و سپردن امور حمایتی آنها به نهادی غیردولتی (کمیتۀ امداد امام خمینی)، و بازگشت تفکری غیرعلمی به این حوزه باید مورد تأکید قرار بگیرد. درحالی که در سازمان ملل کنوانسیون حمایت از حقوق معلولان به تصویب می رسد و کشورهایی چون الجزایر، اردن، قطر، یمن، سوریه و سودان به راحتی آن را می پذیرند، ما باید بدیهی ترین خواسته هایمان را گوشزد کنیم. مسئولین سازمان ملل اذعان دارند که بزرگ‌ترین مانع پیش روی افراد دارای معلولیت، شیوۀ برخورد مردم با آنان به عنوان افراد مستحق ترحم یا صدقه گرفتن است. و کنوانسیون تلاش دارد این دیدگاه را تغییر بدهد و معلولین به عنوان افراد دارای تمامی حقوق یک انسان و شایستۀ ایفای نقش کامل و عادی در جامعه تلقی شوند. آن گاه ما، قصد داریم تحت پوشش بزرگترین ارگان خیریۀ کشور و پس از پرداخت مستمری های فقیرانه، حقوق شهروندی معلولین را تأمین کنیم؟ فرصت های برابر زندگی، دسترسی به خدمات الکترونیک، توانبخشی اجتماعی و همگانی و حل مشکلات خاص معلولین (حمل و نقل عمومی و مسائل پزشکی و بیمه و...) این چنین فراهم خواهد آمد؟ و اینها همه در شرایطی است که سازمان بهزیستی علی رغم همۀ کاستی ها، گامهایی برای طرح این مسائل در سطح دولت و مجلس برداشته بود.
بی تعارف بگویم، من نمی خواهم مددجوی کمیتۀ امداد بشوم. به تمام دلایلی که در بالا گفتم و به خاطر هزار حس مبهم و ناشناخته. اگر روند واگذاری امور به کمیته امداد، قانونی جلوه کند و عملی شود، اگر باز هم مسائل سیاسی بر تصمیم های کارشناسی چیره شوند، اگر قرار شود برویم و پرونده هایمان را منتقل کنیم و دوباره از اول بخواهیم توضیح بدهیم که چه می خواهیم و چه نمی خواهیم و چه نیازی داریم... من جزو اولین نفرهایی خواهم بود که عطای این حمایت را به لقایش می بخشند.
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم/ مرحمت فرموده ما را مِس کنید!

• وبلاگ پادراز

http://paderaz1982.persianblog.com/

نشانی مطلب در وبگاه شمعدانی | پایگاه اینترنتی معلولان ایران:
http://shamdani.com/find-1.90.417.fa.html
برگشت به اصل مطلب