به نام خدا سلام خبر خوبی نیست ولی ناگزیر به گفتن. دکتر قیصر امین پور هم رفت. شاعر دردآشنای با ظرافت خاصی به همه اقشار جامعه نگاه کرد و همیشه و همیشه از درد سخن گفت. مطنئنا روح آرام او تن خسته اش را به آرامش ابدی رسانده است. بهر حال خوشبحال آقای امین پور که از این روزگار به سر بلندی گذشت. آقای امین پور برای معلولین هم مطالبی را نوشته است و شمعدانی به مناسبت خاص از آن استفاده کرده است ولی بدون اجازه استاد. در نمایشگاه مطبوعات سال گذشته دکتر را دیدم گفتم استاد من از اشعار و نوشته های شما در حوزه معلولین استفاده کرده ام می خواستم راضی باشید. گفت : هر چه برداشته ای حلالت باد! و عکسی با هم به یادگار گرفتیم. 
لطفا قبل از خواندن ادامه این متن اسپیکر کامپیوترتان را خاموش کنید. تقدیم به وبلاگ ارتباطی و همه آنها الفبای نگاه تو من به آنها می گویم تو می شنوی، تو حرف می زنی، اما آنها باور نمی کنند. می گویم اگر شما سخت مشغول گوش دادن به موسیقی باشید و کسی شما را صدا بزند یا با شما حرف بزند، چرا نمی شنوید؟ آیا ناشنوا هستید؟ من می گویم کسی چه می داند، شاید تو همیشه مشغول گوش دادن به موسیقی روشن آسمانها هستی ... شاید همسرایی هماهنگ فرشتگان، گوشهای تو را قبضه کرده است. من می گویم شاید روزی که خدا تکلم را آفرید و بین مردم تقسیم کرد پرتو تکلم، به جای زبان، به چشمهای تو رسید. هر چه هست جای دوری نرفته، چشمهای تو جبران همه چیز است. چراغانی جشن پرشکوه چشمهای تو، جای خالی هر کمبودی را پر می کند. تو انگار پیش از خلقت، در خلوت خاموشی خدا، به دنیا آمده ای. در دنیای تو هیچ صدایی نیست. حتی صدای برگی که بر برگی بیفتد. الفبای نگاه تو ساده است. دستور زبان نگاه تو را باید فرشتگان تدوین کنند و به مردم بیاموزند. • گفتگوهای بی گفت و گو • نوشته : دکتر قیصر امین پور
|