به یاد او
خانم دکتر فاطمه حاج میرفتاح
بنیانگذار انجمن معلولین ضایعات نخاعی
از شمار زیادی از معلولین ایران زمین متاسفانه شمار محدودی آنقدر خوش اقبال بودند که در تقدیرشان آشنایی با فرشته روی زمین معلولین رقم خورده بود. انسانی کوشا و پویا و با تجربه زیاد در امور معلولین، شخصیتی فرهیخته و استادیار دانشگاه تربیت معلم،
بله خانم دکتر فاطمه حاج میرفتاح دردآشنای معلولین را بسیاری میشناسد... نومیدی و یاس به آینده، حیرانی وسرگردانی در ظلمات و اندوه روز افزون، گیر افتادن در دریای ژرف چه کنم چه کنم از معمولترین واکنشهای فردی است که بطور ناگهانی و بر اثر حادثه، سانحه و یا بیماری به اصطلاح عامیانه قطع نخاع شده؛ بیشک آن گروه از خوانندگان این سطور که ضایعه نخاعی شدهاند اگر نه تمامی احساسهای بالا بلکه قطعاٌ بیشتر آن را در عمر معلولیت خود تجربه نمودهاند.
در وقتی که معلول و خانواده او درمانده و مستاصل از این پزشک به آن متخصص و از آن متخصص به آن فوق تخصص رجوع میکنند اگر نه به امید معالجه و بهبودی که به امید کمک و مساعدتی برای سهولت در پذیریش محدودیتها و چگونگی کنار آمدن با آنها برای ادامه زندگی، اما چون دردآشنایی یا کسی با راهکار عملی نمییابند با حالتی سرخوردهتر و ناامیدتر ناگزیر به بازگشت به خانه میشوند.
خسته از جستجوی زمینی در رویاها و آرزوها یا در آسمانها بدنبال یار و یاور یا معجزهای میشوند. از شمار زیادی از معلولین ایران زمین متاسفانه شمار محدودی آنقدر خوش اقبال بودند که در تقدیرشان آشنایی با فرشته روی زمین معلولین رقم خورده بود. انسانی کوشا و پویا وبا تجربه زیاد در امور معولین، شخصیتی فرهیخته و استادیار دانشگاه تربیت معلم،
بله خانم دکتر فاطمه حاج میرفتاح دردآشنای معلولین را بسیاری میشناسند؛
همو که در سنین جوانی در اثر سانحه رانندگی به نخاعش آسیب وارد شد و پس از آن صندلی چرخدار جایگزین پاهای بیتحرکش شد. او شجاعانه الگویی شد برای معلولین که بدانند اگرچه معلولیت محدودیت است اما اگر درست بیاندیشند و اراده کنند همن محدودیت به فرصت بیبدیل تبدیل میشود.
خانم دکتر میرفتاح آغازگر مبارزه برای احقاق حقوق پایمال شده معلولین ایران بود؛ او بیش از هر شخصی بخوبی به نیازهای حیاتی جسمانی و روحی- روانی معلولین آشنا بود. پیوسته در فکر استقلال بخشی و حفظ عزت و سربلندی معلول و خانواده معلول بود و تا تحقق آن از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
خانم دکتر میرفتاح چون شمعی پرفروز روشنی بخش دنیای تاریک و ظلمانی معلولین بود و با محبت (نه دلسوزی و ترحم) زایدالوصفی و بی هیچ چشمداشتی الفبای معلولیت را به معلولین آموخت. هماو بود که در راستای تحقق بخشی به خواستههای قانونی و برحق معلولین و حمایت همه جانبه از آنان به فکر تاسیس و بنیانگذاری سازمانی مردم نهاد ((NGO در امور معلولین ضایعه نخاعی شد.
او و شماری دیگر از فعالین در امور معلولین در سال 1379 انجمن ضایعه نخاعی استان تهران را بعنوان اولین مرکز رسمی پیگیری امور معلولین پینهادند. تا هنگامی که در ایران بود شاهد شکوفایی روزافزون و نزدیکی بیشتر به اهداف انساندوستانه و با ارزش از پیش تعیین شده انجمن بودیم. دریغ و افسوس که سالهاست او را در میان خود نداریم چون بدلیل بیماری و برای درمان ناچار به اقامت در امریکا شد؛
امید داریم همیشه در سایه امن خدای بزرگ باشد. دوستان خوب و عزیز چنانچه دوست دارید نظری یا حرفی درباره و یا با این انسان نیک اندیش داشته باشید نظر و سخن خود را بگذارید .
منبع : سایت انجمن معلولین ضایعات نخاعی