به نام خدا سلام سال نوی میلادی را به همه عزیزانی که این روز متعلق به آنهاست تبریک می گویم . بعد از پشت سر گذاشتن یک روز پر از خستگی و بی حوصلگی؛ نوشتن مطلبی روحیه بخش در وبلاگ شمعدانی سخت ترین دغدغه ای است که در پایان شب به سراغم آمده است. تا دقایقی دیگر سال میلادی نو می شود و کریسمس از راه می رسد. 
امروز هر چی توی اینترنت گشتم نتوانستم یک عکس از بابانوئل با موضوع سایت شمعدانی پیدا کنم ولی خب نمی شد که در این رابطه هم چیزی ننوشت مطمئنا بخشی از خوانندگان سایت و وبلاگ با تاریخ میلادی و بابانوئلی عمر را سپری می کنند و ادب حکم می کرد که در این مورد هم چیزی بنویسم. بد نیست بدانید که من همیشه برای هموطنان مسیحی در ایام دعا می کنم به خصوص اینکه شب کریسمس برف بباره اما بد نیست از دوستی برایتان بگویم که به تازگی با شمعدانی و من همراه شده است. او در یکی از همین کشورهایی زندگی می کند که با تاریخ میلادی روزهای خوب زندگی را سپری می کنند. با ایشان درباره معلولین و امکانات کشورهای میلادی نشین برای معلولانشان صحبت میکردم. راستش همه شما خوب می دانید که اصلا قابل مقایسه نیست وضعیت ما با آنها. البته نه درست تر این میشود که بگویم قابل مقایسه نیست وضعیت آنها با ما اگر نگویم از زمین تا آسمان دروغ گفته ام. امیدوارم بتوانم مطالب مفیدی با کمک ایشان در سایت قرار دهیم. بد نیست بدانید که نویسنده شمعدانی همین دو ـ سه روز پیش قبل از تعطیلات در همان روزی که برف خیلی زیادی در تهران بارید کفش طبی اش شکست آنهم از بدترین جای ممکن و پر خطر؛ خطر یعنی امکان شکستگی در لگن وجود دارشت و جالب تر اینکه در ایام تعطیل تمام مراکز ارتوپدی فنی کشور تعطیل هست ـ البته طبق ستن سی سال گذشته جدید هم حتما همانطور فرض شده است ـ بماند سر شب بود و نشستم با کمک همسر مهربانم دو نفری شدیم تکنیسین ارتوپدی فنی کفش طبی را درست کردیم تا این چند روز تعطیل هم بگذرد و ... ... ماجرای تعمیر کفش طبی در مرکز جامع توانبخشی ایران با آن سنگهای مرمر گرانیتی ـ لیز و براق ـ بماند برای یک شب دیگر که به انجا رفتم.
|