تفاوت در چیست؟
نگاهی به«معلولیت»در کتابهای مصور کودکان تفاوت در چیست؟
نینا کریستنسن*
شقایق قندهاری
به نظر میرسد که تعداد عناوین کتابهای مصور کودک که در آنها،شخصیتهای معلول و ناتوان حضور دارند،رو به افزایش است.باوجوداین از آنجا که تعداد این کتابها هم چنان محدود است،بر تاثیر و اهمیت آنها افزوده میشود. نیاز آشکارا به اینگونه کتابهای مصور،باعث شده که هماکنون،گرایش به تولید و انتشار کتابهای مصوری که فرد معلولی را به تصویر میکشند،بیشتر شود.در حال حاضر باید کتابهای موجود در این عرصه را با دقت و هشیاری، مورد ارزیابی قرار داد،چون در اغلب موارد،کودک معلول،در فضای اجتماعی و دوره زمانی خاصی به تصویر کشیده میشود و در واقع،نویسندهء چنین اثری،سرانجام،بینش و ذهنیت خاص خود را به مخاطبان منتقل میکند. این مخاطبان نیز دو دستهاند:کودکانی که از نوعی معلولیت رنج میبرند و کودکانی که معلول نیستند.
در این گزارش تحلیلی،سعی شده که برای تسهیل مقایسه،بیان تفاوتها و تعیین طیف وسیع و تنوع موجود در این حیطه،صرفا مفهوم«وضعیت عادی»،در کتابهای مصوری که از شخصیت معلولی برخوردار هستند،مورد توجه و بررسی قرار گیرد.چطور میتوان پرداخت به موضوع«ناتوانی و معلولیت»را تعریف کرد؟و چطور میتوان به وسیله متن و تصویر،تفاوتهای چنین فردی را نشان داد؟ همچنین،تعیین مخاطبین این کتابها،بینشی که در خصوص انسان معلول وجود دارد و نیز نیازی که میبایست توسط چنین کتابهایی برطرف شود، کاملا ضروری است.کتابهای مصوری که زندگی روزمرهء کودکان معلول و ناتوان را به تصویر میکشند،این سؤال را در ذهن ایجاد میکنند:
تفاوت ادبیات داستانی و ادبیات غیر داستانی چیست و مرزبندی و تعیین حد و مرز این نوع ادبی، چگونه است؟
بیماری سندروم در ادبیات غیر داستانی
تعداد زیادی از کتابهای مصوری که به مقولهء معلولیت توجه دارند،در زمرهء ادبیات غیر داستانی میگنجند.در بسیاری از این آثار،زندگی عادی و روزمرهء کودکانی که به سندروم مبتلا هستند،به تصویر کشیده میشود.به نظر میرسد که یکی از هدفهای اصلی این آثار،بیان ناتوانی و حالات ناشی از معلولیت،برای آن دسته از مخاطبانی است که خود معلول نیستند.باوجوداین که اغلب این کتابها آموزشی هستند و از کارکرد مثبت و سازندهای برخوردارند،اما اغلب آنها از جاذبههای زیباییشناسی بیبهرهاند.این آثار،کیفیت ادبی مطلبوی ندارند و زبان نگارشی آنها در اکثر موارد، بسیار ساده و حتی محاورهای است.علاوه بر این که در بیشتر موارد،تصاویر این کتابها،بیشتر به عکس شبیه است تا تصویر هنری.در کتابهای مصور«وینی سه ساله»1(نوشتهء لیس استوگارد وینلز ووگل،چاپ 1994 دانمارک)و«سورن سندرم دارد»2(نوشتهء هتی یورگنسن چاپ 1998 دانمارک)،شخصیت اصلی،کودکی است که از بیماری سندرم رنج میبرد.هدف اصلی هر دو کتاب،توصیف حالات و ویژگیهای چنین کودکانی است.در این کتابها،شباهتها و تفاوتهای آنها با بچههای«معلولی»مشخص میشود. وضعیت این کودکان با کمک متن،تصاویر،پیش گفتار و یا پینوشت خود نویسنده،روشن میگردد. در وینی سه ساله،راوی اول شخص،کودک سه سالهای است که در عصر حاضر دانمارک زندگی میکند.در هیچ جای متن،به بیماری سندرم اشاره نـ میشود؛چون نویسنده میخواهد قهرمان داستانش یک کودک باشد و هیچ کس از کودک انتظار ندارد تا تفاوتهای خود را با دیگران بیان کند.متن داستان،یک روز از زندگی دختر پر جنب و جوش خردسالی را توصیف میکند.وینی به نقاشی،بازی و نواختن موسیقی علاقهمند است.او میتواند در شستن ظرفها کمک کند و تا حدی لباسهایش را خودش بپوشد.در حالی که متن،او را همچون دختری معمولی توصیف میکند،تصاویر کتاب،تفاوتهای کودکی با بیماری سندرم را نشان میدهد.
در واقع،متن و تصاویر این کتاب،به کمک یکدیگر،مفاهیم را در قالب جذابی به مخاطبان خود منتقل میکنند.زمانی که واژهها و عبارات،از شرح و بیان برخی از ابعاد عاجز است و نمیتواند برخی از مسائل را به تنهایی عنوان کند،تصویرهای کتاب، اطلاعاتی حساس و ظریفی به خواننده میدهد. حتی در مواقعی که کودک راوی،خود از برخی مسائل و حقایق اطلاعی ندارد،بازهم تصویر، وضعیت او را با زبان خاص خود بیان میکند.علاوه بر این،عکسها نیز در حس آفرینی و ایجاد احساس لازم در مخاطب،نقش مهمی دارند.در واقع، عکسها موجب میشوند خواننده راوی داستان را «واقعی»بپندارد.ارتباط کلامی(در قالب راوی سوم شخص)و ارتباط تصویری(در قالب راوی سوم شخص)،با یکدیگر در مواردی اختلاف و حتی تضاد دارند و بدین ترتیب،مخاطبان کتاب،با دو روایت متفاوت از داستانی واحد روبهرو میشوند.
در ابتدای کتاب،سه پیش گفتار وجود دارد که آنها هم به طریقی خصوصیات وینی را بازگو میکنند.عکاس این کتاب،لیس استوگارد، مادربزرگ واقعی وینی است.او در این بخش،در دو قسمت مجزا،هم کودکانی و هم بزرگسالان را مخاطب خود قرار میدهد.
برخلاف متن کتاب،این پیش گفتارها به مخاطبان اعلام میکند که وینی،سندرم دارد و به علاوه«او کودکی است همانندی سایر کودکان».
در پیش گفتاری که برای کودکان نوشته شده،چ خصوصیات و تفاوتهای وینی،مورد توجه قرار میگیرد و نویسنده در این قسمت،به مخاطبان خود تفاوتهای وینی را گوشزد میکند؛«اگر با دقت به چشمهای او نگاه کنید،میتوانید این تفاوتها را ببینید».و«وینی یک دختر معمولی نیست و او نمیتواند همانند سایر بچهها مطالب را یاد بگیرد.سومین پیشگفتار کتاب،توسط یک پزشک نوشته شده است.در این بخش،بزرگسالان و پدرها و رایج بیماری سندرم آشنا میشوند.این پزشک،در این بخش، میگوید:«پدر و مادر نوزادی که سندرم دارد، احساس ناراحتی و سرخوردگی میکنند،چون نوزاد آنها یک نوزاد معمولی نیست».به علاوه:«این بچهها هیچ وقت نمیتوانند مثل مار زیرک و باهوش بشوند.»اما«آنها نیز همانند ما عاطفه و احساس دارند».به عبارت دیگر،علیرغم هدف موردنظر در متن داستان؛عکسها و پیشگفتارهای مادربزرگ و پزشک در سومین پیشگفتار،به روشنی،بر تفاوتهای میان«مای»عادی و «آنهای»خاص تاکید میکند.
در حقیقت،نویسندگانی پیشگفتارها میخواهند با توضیحاتی که در این بخش دادهاند، اطمینان یابند که پیام موردنظر آنها«به درستی» به بچهها،و والدین منتقل شده است.اما از آن جا که پیامهای مختلف این کتاب،توسط راوی اول شخص،عکسها و پیشگفتار پزشک بیان شدهاند، بررسی نقش عناصر ثانوی و آموزشی که در کنار متن اصلی،در انتقال مفاهیم و پیامها نقش دارند، از اهمیت خاصی برخوردار است.به عنوان مثال، پیشگفتاری که توسط پزشک نگارشیافته، نمونهء خوبی از حضور مؤثر و مفید نقش عناصر ثانوی،در کنار متن است.پزشک با نگارش این بخش،پیام متن اصلی کتاب را به زیر سؤال برده و حتی آن را مخدوش کرده است.
در کتاب،«سورن سندرم دارد»،راوی سوم شخص،زندگی یک پسر هفت ساله را به تصویر میکشد.راوی با بیان این نکته که سورن با سایر کودکان فرق دارد،داستان را شروع میکند:«او یک پسر بچهء کاملا معمولی نیست؛چون او بیماری سندرم دارد».متن تاکید میکند که:«اگرچه همهء بچههایی که سندرم دارند،با معلولیت مشابهی به دنیا میآیند،آنها هم مثل بچههای معمولی با یکدیگر بسیار متفاوتند و هریک از این بچهها ویژگیهای به خصوصی دارد».در این داستان،سورن به عنوان یک فرد خاص،مورد توجه قرار میگیرد.او به موسیقی علاقهمند است و فوتبال بازی میکند. بعضی وقتها بدخلق میشود و پسری لجوج یک دنده است.در این داستان،بچههای دیگر،به صورت «بچههایی که معلول نیستند»، توصیف میشوند.همانند داستان وینی،سورن،کودک پرجنب و جوشی توصیف میشود که در بسیاری از موارد،همانند بچههای عادی است و میتواند همانند بچههای عادی،کارهای زیادی بکند. سورن،مثل سایر کودکان غذا میخورد،بازی میکند،به حمام میرود،تلویزیون میبیند،به مدرسه میرود و با خواهرها و برادران خود بازی میکند.اما بعضی وقتها،او به مراقبتهای خاص نیاز دارد و پرستاری از او نگهداری میکند. به علاوه،سورن ماهی یک بار نزد خانوادهء دیگری میرود،چون بعضی اوقات خانوادهء خودش«نیاز دارند که با یکدیگر باشند،بیآنکه بخواهند تمام مدت مراقبت او باشند».
«هنریک بیرگراو»،عکاس کتاب است که در عکسهای خود،به خصوص با عکس روی جلد، سورن را فردی پیروز و موفق نشان میدهد.در واقع،چهرهاش،احساسات و عواطف او به خوبی نمایان میکند.آنطور که از عکسها معلوم است، سورن با اطرافیان و نزدیکان خود،رابطهء بسیار خوبی دارد.در پینوشت کتاب،پدر و مادر سورن، دربارهء بیماری سندرم صحبت میکنند و این که او «از لحاظ عقلی و ذهنی معلول است».آنها ادعا نمیکنند که داشتن چنین فرزندی آسان و بدون مسئله است.همچنین،آنها به این حقیقت نیز اذعان دارند که سورن و خواهر و برادرهای او همانند سایر بچهها،در مواردی از مصاحبت هم لذت میبرند و در مواردی با هم دعوا میکنند.
این دو کتاب،در زمینهء معرفی و توصیف چنین بچههایی با یکدیگر بسیار تفاوت دارند.در«وینی سه ساله»،نویسنده و عکاس،وینی را همانند سایر کودکان نشان میدهند؛حال آنکه پیشگفتار و تصاویر کتاب،روایتگر داستان کاملا متفاوتی است.در«سورن سندرم،با سایر افراد مشخص میشود.این تفاوتها و شباهتها،در قالبی آموزشی و تصویری،ارائه میشود.
هر دو کتاب،کارکردی مثبت و سازنده دارند و در این مقوله،آغازگر بحث مفیدی به حساب میآیند،اما از نظر من،بررسی ابعاد زیباییشناسی این دو کتاب،قابل تأمل است.در این کتابها،متن مکمل تصویرها و نقاشیهاست.به عنوان مثال،در «وینی سه ساله»،میخوانیم«قبل از این که بخوابیم،با هم بازی میکنیم».
در واقع متن،تصاویر و عکسها را توضیح میدهد؛همانطور که در برخی از عکسها، زیرنویسی نوشته میشود.با این که متن این کتابها،به ظاهر ساختار داستانی ندارد،در اینجا متن،رابطهء میان تصاویر و صحنههای مختلف را برقرار میسازد.باوجوداین که متن این کتابها، داستانی،همچون راوی اول شخص و سلسله حوادث و رویدادهای به هم پیوسته،بهره میبرد. در چنین آثاری که در حد فاصل ادبیات داستانی و ادبیات غیر داستانی جای دارند،بررسی ارزش ادبی متن،سودمند است.آیا این اثر،کارکرد داستانی دارد؟آیا لحن راوی منسجم و باورپذیر است؟آیا عبارات و کلمات،با توجه و دقت لازم انتخاب شدهاند؟
بیماری سندرم در کتابهای مصور داستانی
کتابهای مصور کودکی که بهطور مشخص، در زمرهء آثار داستانی جای دارند و شخصیت اصلی آنها یک فرد معلول است،خود به دو دسته تقسیم میشوند.در دستهء اول،کتابهایی قرار دارند که درونمایهء اصل آنها،عواقب و پیامدهای معلولیت است و این مقوله،به شکلی واقع گرایانه و از زوایای مختلف بررسی میشود.
در دستهء دوم که کتابهای بسیار اندکی در آن جای دارند،درون مایهء اصلی اثر،بررسی حالات و چگونگی معلولیت نیست،بلکه معلولیت و مسائل مرتبط با آن،دریچهء نگاه خود فرد معلول،مورد بررسی و پرداخت داستانی قرار میگیرد.
در کتاب«برادرم سمی»3-نوشته بکی ادوار دز و دیوید آرمیتاج-یکی از نزدیکان سمی-برادرش- از دید خود،به سندرم نگاه میکند.مخاطبان با ناراحتیها و مشکلات خوانوادهایی که صاحب چنین فرزندانی هستند،آشنا میشوند.در این داستان،راوی که برادر سمی است،از زاویهء دید اول شخص،از رابطهء خود و برادرش سخن میگوید،در وهلهء نخست، راوی در خصوص تفاوتها و وجوه تمایز برادرش صحبت میکند:
«برادرم سمی،همراه من در اتوبوس بزرگ،به مدرسه نمیآید».سپس راوی، علت تفاوت برادرش را از زبان مادر خود نقل میکند:«مامانم میگوید:چون او آدم استثنایی است،با ما فرق دارد». سپس ما با واکنش راوی،در مورد این وجه تمایز،روبهرو میشویم:«اما بعضی وقتها آرزو میکنم که ای کاش او هم میتوانست با من سوار اتوبوس بشود». این روند،چهار مرتبه تکرار میشود و بدین شکل،راوی به نقل از مادرش، مشخص میکند که:«سمی چیزها را یک جور دیگر یاد میگیرد».و به همین سبب،او به مدرسهء عادی نمیرود و «دوست دارد به شکل متفاوتی بازی کند».او دوست ندارد با دوستان برادرش بازی کند و به شکل خاصی حرف زدن را میآموزد.واکنش راوی،در خصوص وضعیت برادرش،این است که او به شکلی«غمگین»، «خجالتزده»،«تنها»و«ناامید»آرزو میکند که ای کاش برادرش فرد به خصوصی نبود.
در نقطهء اوج داستان،زمانی که سمی، قلعهء برادرش را به زمین میزند و آن را میشکند،راوی گریه سر میدهد.در اینجا مادر او را دلداری میدهد و بار دیگر به او یادآور میشود که سمی،آدمی اسثتنایی است.اما راوی داستان،گریهکنان،میگوید:
«من یک برادر استثنایی نمیخواهم».همین عبارت، وضعیت را دگرگون میکند و راوی تفاوتهای فردی برادرش را میپذیرد و میکوشد از دیدگاه او،به جهان پیرامون خود بنگرد.عاقبت،او اینطور نتیجه میگیرد که:
«بعضی وقتها فکر میکنم شانس آوردهام که یک برادر استثنایی دارم؛چون اینطوری من هم یک آدم استثناسس میشوم».
اگرچه بخش پایانی داستان،بدون فضاسازی لازم و بهطور ناگهانی ظاهر میشود،رابطهء میان دو برادر-علیرغم مشکلاتی که به سبب معلولیت و ناتوانی سمی به وجود میآید،تحسینبرانگیز و زیباست.در اینجا راوی،در اثر همنشینی با برادر خود،جهان را به گونهء دیگری میبیند؛او همانند برادرش از دراز کشیدن روی چمنها و مشاهدهء تابش نور خورشید لذت میبرد و هم چون سمی،از مسائل بسیار ساده و حتی پیش افتاده خوشش میآید.
تصویرهای زیبای کتاب،توجه چندانی به مسئلهه سندرم و معلولیت ندارند.تصویر روی جلد کتاب،دو برادر را نشان میدهد که تا حدی به هم شبیهاند و حتی در تصاویر اولیهء کتاب،تفاوتهای ظاهری سمی آشکارا نیست؛چون در این تصاویر، سمی از فاصلهای دور و یا حتی از زاویهء خاصی نشان داده میشود.تصویرهای کتاب،متناسب با دیدگاه راوی ترسیم شده و از این رو،فضاسازی تصویرهای دیوید آرمیتاج،در تکمیل داستان،نقش به سزایی دارند.به عنوان مثال،در نقطهء اوج داستان که راوی عصبانی میشود،تصویرگر،فقط با استفاده از رنگهای تیره،خشم و عصبانیت برادر سمی را نشان میدهد.با توجه به زمینهء رنگها در تصاویر قبل و بعد،عجز و درماندگی راوی،در این تصویر به خوبی نمایان میشود.تصویرهای زیبا و هنری این کتاب،در القای فضای داستان،بسیار موفق است و بیش از آنکه رئال و واقعی باشند،از جنبهء بصری نقش آفرینند.
آنچه مسلم است،این کتاب،خطاب به خواهران و برادران کودکان معلول نوشته شده تا آنها بینش و درک درستی از این بیماری و مشکلات آن داشته باشند.اما تکلیف بچههایی که مبتلا به سندرم هستند،چیست؟وقتی آنها به گونهایتوصیف میشوند که احساس تأسف،خشم و شرمندگی را در بین اعضای خانوادهء خود به وجود میآورند،چه حالی پیدا میکنند؟حال این کودکان، قابل درک است و در پی نوشت این کتاب،این نکته مورد توجه قرار گرفته است.در اینجا،بار دیگر به مخاطبان یادآور میشود که سندرم،ابعاد مختلفی دارد و مسائل مرتبط با آن،میزان درک ما و دیدگاه ما بستگی دارد.در داستان برادرم سمی، داستان از زاویهء دید یک برادر روایت میشود؛فردی که بیماری سندرم دارد و احساس عشق و محبت را در اطرافیان خود بر میانگیزد.
کتاب«اسماج چطور آمد»4-نوشتهء نان گرگوری-نمونهای از کتابهای مصور است که یکی از شخصیتهای اصلی آن،فردی مبتلا به سندرم است،اما این موضوع،درون مایهء اصل داستان را تشکیل نمیدهد.
طرح داستان،نشان میدهد که چطور «سیندی»-شخصیت اصلی داستان-یک سگ پیدا میکند،چطوری آن را از او میگیرند و چطور سرانجام،او دوباره آن سگ را به دست میآورد.
اکثر کودکان و بزرگسالان با مطالعهء این داستان،به این اندیشند که به دست آوردن چیز دلخواه- هرچه که باشد-از دست دادن آن و بازیافتن مجدد آن،با احساس همراه است.روایت موفق داستان، توام با دیالوگهای مناسب،داستان خوبی به وجود آورده است.در این اثر،زوایهء دید راوی،بسیار جالب و گیر است.در واقع،مخاطبان با خواندن بخشهایی از متن که در قالب حروف ایتالیک چاپ شده،به ذهن شخصیت اصل داستان راه مییابند. تصویرهای کتاب که با استفاده از مداد رنگی ترسیم شده،بر لذت زیباییشناسی آن میافزاید و بدین طریق،رویدادها از زوایای متفاوت و جالبی به تصویر کشیده میشود.
در تصویر جلد کتاب عکس یک سگ دیده میشود و حتی در عنوان کتاب،بیماری سیندی، معلوم و آشکارا نـ میشود.خصوصیات ظاهری بیماری سندرم،از صفحهء 5 به بعد کتاب،هیچ جا اشارهء مستقیمی به این واقعیت نشده است.با خواندن متن،متوجه میشویم که سیندی زن جوانی است که در محلی خاص زندگی و در یک مهمانسرا،به عنوان نظافتچی کار میکند.به علاوه ما متوجه میشویم که او حق ندارند در محل زندگی خود،سگ نگه دارد و سایر ساکنان آن محل میتوانند سگش را از او بگیرند.از دیگر نکات قابل توجه در خصوص سیندی،این است که هرگاه عصبی و مضطرب میشود،چیزی زیر لب زمزمه میکند.او قادر به خواندن نیست.به جز اینگونه موارد که سیندی را از سایر هم سن و سالان خود متمایز میکند،سیندی در وهلهء نخست،به عنوان یک انسان توصیف میشود.رفتار او در محل مشکلآفرین نیست.او میتواند با سایر مردم رابطه داشته باشد،کار میکند و به تنهایی از عهدهء کارهای شخصی خود بربیاید.
«اسماج چطو آمد»،داستان زیبایی است که شخصیت اصلی آن،مبتلا به سندرم است. نوسینده،سیندی را با احترام و به صورت ارزشمندی به تصویر میکشد.در حقیقت،این کتاب،کودکان و بزرگسالان مبتلا به بیماری سندرم را خطاب قرار میدهد.هنگام ارزیابی کتابهای مصوری که دربارهء بیماری سندرم هستند،توجه به اهداف آنها ضروری و لازم است. اگر هدف چنین کتابی،آموزش و اطلاعرسانی است،آیا اطلاعات آنها منسجم و صحیج است؟در «وینی سه ساله»،پیامهای متعدد و ناهمگون به مخاطبان منتقل میشود،بهطوری که خواننده سردرگم و آشفته میشود.در صورتی که کتاب «سورن سندرم دارد»،اطلاعات دقیق و منطقی به مخاطبان ارائه میکند.
یکی دیگر از موارد قابل بررسی،تجزیه و تحلیل ارزش ادبی داستان است.با این که نمیتوان متن این کتابها را کاملا داستانی تلقی کرد،اما جای گرفتن آنها در حد فاصل نوع داستان و غیر داستان، موجب میشود که بررسی راوی اهمیت پیدا کند.از این رو،این داستانها را نباید صرفا با توجه به چگونگی پرداخت آنها به موضوع موردنظر،ارزیابی و نقد کرد. در کتابهای«برادرم سمی»و«اسماج چطور آمد»،مخاطبان(اعم از کودکان و بزرگسالان)،در کنار متن سخنی،با تصاویر زیبا و جذابی روبهرو میشوند که با متن اثر هماهنگی کامل دارد.
پس از بررسی این کتابها،حال باید پرسید:چرا پرسش«افراد دارای سندرم با سایر کودکان تفاوت دارند و یا نه؟»تا به این حد اهمیت مییابد.در حالی که میتوان پاسخخای گوناگون و متعددی به این پرسش داد از نظر من، علت اصلی طرح این سؤال،نگرانی و دل مشغولی جامعهء غرب در خصوص مبحث«وجوه تشابه»است.به نظر میرسد که این جوامع،میل دارند که تفاوت میان نسلها،نژادها،انسانها و حتی جنسیتها و همچنین،افراد معلول و افراد عادی را تا حد ممکن کاهش دهند.با این که ما همواره شباهت و وجوه مشترک مسائل را ترجیح میدهیم.
اگر چه بررسی وجوه مشترک،از منظری منطقی،مثبت و سازنده است،نمیتوان وجوه تمایز و تفاوت را انکار کرد.خوشبختانه،مردم از جنبههای مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند و یکی از این تفاوتها معلولیت است.بررسی این مسائل، اطلاع از نظریات مختلف و درک وجوه تمایز و تفاوت،بسیار ارزشمند و کار است.
پاورقی:
(1)- Kroghs Forlag,1944 Winnie,3 years oldŪvejle,Denmark:
(2)- Denmark,Klemaatis,1998 Soren has Down SyndromeŪRisskov,
(3)- Millbrook press,1997 My Brother SammyŪBrookfield,ct:The
(4)- 1997 How Smudge GameŪNew York,Walker,
*نینا کریستنس،در رشتهء ادبیات تطبیقی، فوق لیسانس دارد و هم اکنون،رساله دکترای خود را روی«کتابهای مصور دانمارک در فاصلهء سالهای 1999-1950»در مرکز ادبیات کودکان دانشگاه دانمارک،در دست انجام دارد.
منبع: 2001 Book bird ـ مجله کتاب ماه کودک و نوجوان » شماره 61
شمعدانی کیست؟
- پایگاه اینترنتی معلولان ایران ـ شمعدانی ـ به منظور اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به تک تک افراد جامعه کشورعزیزمان ایران راه اندازی شده است.
شمعدانی به یک درد مشترک می پردازد. - درد قریب به بیست میلیون شهروند ایرانی یعنی " معلولیت " ؛ شهروندانی که با موضوع معلولیت دست به گریبانند حال یا خود عضوی دچار معلولیت دارند یا یکی و شاید دو یا سه یا ... نفر از اعضای خانواده اشان معلولیت دارند یا عضو تیم بزرگ و دلسوز توانبخشی ایران می باشند.
- در شمعدانی می توانید از اهم اخبار معلولان، مناسب سازی محیط های شهری ( چه در همین تهران خودمان و چه در روستای خود شما)، بحث و جدلهای دولتمردان درباره معلولان، ورزش، قوانین و مقرارت کشوری و بین المللی، مقاله های مفید و سودمند و هر مطلبی مرتبط با معلولیت آگاه شوید.
اشتراک در خبرنامه
لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.
آمار سایت
- كل کاربران ثبت شده: 53 کاربر
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
- ميهمانان در حال بازديد: 756 کاربر
- تمام بازديدها: 25117916 بازدید
- بازديد 24 ساعت قبل: 3701 بازدید