روی پایمان ایستادهایم
ینکهکاری را یاد بگیری و به دیگران هم بیاموزی تا راهی برای کسب درآمد داشته باشند فقط سرمایه و حمایت نمیخواهد، بیشتر پشتکار و اراده میطلبد؛ موتور محرکهای که میتواند تو را به بلندترین قلهها برساند. کارگاه معرقی که چند ماه پیش در مرکز خدمات اجتماعی و رفاهی شهرداری منطقه 15 در محله طیب راهاندازی شده و زمینه اشتغال جمعی از معلولان را فراهم کرده نتیجه پشتکار و اراده 2 نفر از کارآفرینان فعال است. «محسن مرتضوی» و «حسین مردانی» هر دو معلولند اما عزمشان را جزم کردهاند تا مقابل این معلولیت بایستند و در این مسیر دست افرادی مانند خودشان را بگیرند. یکی قربانی اسیدپاشی است و دیگری از بدو تولد از ناحیه پا دچار معلولیت است. سری به کارگاهشان زدیم و گزارشی از اوضاع و احوال خودشان و کسب و کارشان تهیه کردیم.
مثل مردان ورشکسته سؤال میپرسند...
دورتادور حیاط مرکز خدمات اجتماعی شهرداری منطقه واحدهای کارآفرینی قرار دارد و دانشآموزان انجمن حمایت از کودکانکار که در این مرکز درس میخوانند زنگ تفریحشان را در حیاط میگذرانند. از یکی از بچهها سراغ کارگاه معرق را میگیرم و هنوز جملهام تمام نشده که واحد 8 را نشانم میدهد. چند نفر از دوستانش مقابل واحد 8 جمع شدهاند و مشغول صحبت هستند و آثار نصب شده روی دیوار را تماشا میکنند. انگار که آنجا پاتوق همیشگیشان است. کودکانکار لبخندزنان درباره شغل معرق سؤال میکنند. گوشهای از زمین خاکارهها ریخته شده و روی میز پر است از قطعات بریده چوب که قرار است روی تابلوها نصب شود. زیر میزها تلی از چوبهای رنگارنگ خودنمایی میکند و روی دیوار چوبهای تراش خورده که هنرنمایی هنرمندان معلول معرق کار است. برشهای نازک چوب زیر میزها جاخوش کردهاند و در انتظار تراشی هستند که قرار است روی تنشان بنشیند و آنان را به اثر هنری گرانبها تبدیل کند. گپ گرم و صمیمی بچههای کار با مسئولان کارگاه ادامه دارد. از قیمت کارها میپرسند و از اینکه هر کار چقدر زمانشان را میگیرد و آخرش چقدر پول دستشان را میگیرد. درست مثل مردان ورشکستهای سؤال میپرسند که میخواهند تغییر شغل بدهند و جویای یک کار خوب و پردرآمدند. نمیدانیم شاید هم قصد دارند کسب و کار فالفروشی و دستفروشیشان را به هنر ظریف معرق تغییر بدهند. چند دقیقه بعد که زنگ تفریحشان تمام میشود به کلاسهایشان برمیگردند.
90 عمل جراحی انجام دادهام!
متولد 1358 است، مدرک کارشناسی شیمی دارد و ساکن محله مشیریه است. گفتوگو با محسن مرتضوی را از کسب و کار معرقش در این واحد کارآفرینی شروع نمیکنم. بیشتر دوست دارم بدانم چه اتفاقی برایش افتاده تا از این کارگاه کوچک و دوستداشتنی سردربیاورد و چنین شغلی را دنبال کند. از او میخواهم از اولش برایم بگوید و چنین سخن آغاز میکند: «کارمند سازمانی دولتی بودم و مثل همه کارمندها هر روز سرکار میرفتم و میآمدم. مسئولیت بخش تشریفات به عهده من بود. برپایی جلسات و پذیرایی از مدوعینکاری بود که در بخش من انجام میشد. 5 نیروی میزبان و 10 نظافتچی زیر مجموعه من بودند. ارتباط من با میزبانها بود و ارتباط میزبانها با نظافتچیها. 19 فروردین سال 91 بود که این اتفاق به دست یکی از نیروهای نظافتچی افتاد. آن سال تا 11 فروردین سرکار بودیم و جلسات بازدید مهمانان عید را برگزار میکردیم. از 12 تا 18 فروردین تعطیلات نوروزی ما شروع شد. 6 صبح روز نوزدهم بود که سرکارآمدم. وقتی او را دیدم به او سلام کردم. توی خودش بود و با سردی جواب سلامم را داد. صدایم زد. وقتی برگشتم قابلمهای را که 4 لیتر اسید داخلش بود روی سرم ریخت. بلافاصله بعد با چاقو به جانم افتاد. روی اسیدها غلت میزدم و او چاقو را داخل بدنم فرو میکرد. همه این اتفاقها در دو سه دقیقه افتاد. شانزدهمین ضربه چاقو را که زد فرار کرد و رفت. با 70درصد سوختگی به بیمارستان منتقل شدم و به کما رفتم. سوغاتی 6 ماه کما، لکنت و گرفتگی زبانم است. یک چشمم تخلیه شده و یک گوشم ناشنواست. تا امروز 90 عمل جراحی انجام دادهام و حدود 300 میلیون تومان هزینه درمانم شده است و هنوز مشکلات عدیده جسمی دارم. برای هر عمل 2، 3 ماه بستری میشوم و مدتها دوره درمانم طول میکشد. به همین دلیل از کار افتاده محسوب میشوم و نمیتوانم کار قبلیام را دنبال کنم.»
هنری که شغل شد
فقط چند دقیقه یا حتی چند ثانیه زمان کافیست تا مسیر زندگی هر فردی تغییر کند. وقتی درباره ضارب از او میپرسیم میگوید: «دو روز بعد از حادثه او را در مرز عراق دستگیر کردند و حالا زندان است. برایش 6 دیه کامل انسان و مجازاتهای سنگین بریدند، اما چه فایده. زندگی مرا دگرگون کرد. فقط به دلیل توهمات ذهنیاش. وقتی قاضی درباره دلیل کارش از او پرسید گفت از اینکه بقیه به مرتضوی احترام میگذاشتند و حرفش را گوش میدادند حرص میخوردم. در حالی که حساسیت کار و مسئولیت مرا درک نمیکرد و فقط یکطرفه قضاوت کرده بود. در تعطیلات نوروز هم یک مزاحم تلفنی داشته که فکر میکرده من بودم و همه این سوءتفاهمها باعث این تصمیمش شده بود. میگفت اسید رویش پاشیدم چون بارها شنیده بودم که آنهایی که قربانیان اسیدپاشی هستند ضارب را میبخشند. به همین دلیل تصمیم گرفتم از اسید استفاده کنم. متأسفانه هنوز هم پشیمان نیست. میگوید چیزی برای از دست دادن ندارد و زندانی بودن برایش بهتر است و میتواند استراحت کند و رایگان روزگار بگذراند.» مکثی میکند و سرش را پایین میاندازد و ادامه میدهد: «بعد از ماجرای اسیدپاشی و گذراندن دورههای درمان که البته هنوز هم ادامه دارد تلاش برای یک زندگی جدید باید آغاز میشد. اواخر سال 91 بود که به واسطه یک بانوی خیّر با خانم «پروین خالقی» که از استادان برجسته معرقکار است آشنا شدم. 2 سال آموزش دیدم و کار کردم. کمکم به این هنر علاقهمند شدم و با تشویق استادم تصمیم گرفتم آن را بهعنوان یک شغل دنبال کنم. آنجا با حسین آشنا شدم و وقتی دیدم او چنین تصمیمی دارد با هم شریک شدیم و تصمیم گرفتیم با هم کار کنیم و دیگر دوستانمان را هم در این کار مشارکت دهیم.»
آشنایی از طریق فضای مجازی
متولد 1361 است و در یکسالگی به دلیل پرت شدن از روی بلندی دچار معلولیت شده است. این معلولیت تا سالها باعث آزارش بود تا جایی که با وجود اینکه درسش خوب بود تحصیلاتش را بعد از سوم راهنمایی ترک و از اطرافیانش دوری کرد. «بهاره نظری» میگوید: «وقتی از 2 سال پیش به واسطه فضای مجازی با گروههای معلولان آشنا شدم و وارد جمعشان شدم متوجه شدم خیلی به خودم سخت گرفتهام و تنها کسی نیستم که از مشکل معلولیت رنج میبرم. از 3 ماه پیش برای آموزش معرق از شهریار به اینجا میآیم. معرق را واقعاً دوست دارم و قصد دارم این هنر را بهصورت حرفهای دنبال کنم.»
100 همکار مقطعی داریم
تصمیم آنان برای کارآفرینی همزمان با عمل بود. اول مغازهشان را در محدوده بازار تهران و چهارراه سیروس راه انداختند، اما به دلیل دشواری تردد معلولانی که با آنان کار میکردند و همچنین اجاره بالا، مغازه را جمع کردند. وقتی درباره آشناییشان با این مرکز از او میپرسم میگوید: «برپایی نمایشگاه یکی از مهمترین اهدافی بود که از ابتدای کار تصمیمش را گرفته بودیم. در یکی از نمایشگاههای تخصصی معرق که با حمایت انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی در بوستان گفتوگو برگزار شده بود گروهی از مسئولان شهری از نمایشگاه دیدن کردند. گویا از شهرداری منطقه 15 هم برای بازدید آمده بودند و نهایتاً ما را برای ادامه کار به این مرکز دعوت کردند. از بهمن ماه سال گذشته کارمان را در این فضا شروع کردیم. خوشبختانه اجارهبهای این کارگاه از مغازههای بیرون ارزانتر است. از همان ابتدا تصمیم گرفتیم زمینهای برای اشتغال دیگر معلولان هم فراهم کنیم. در حال حاضر 14 نفر از معلولانی که مشکل جسمی حرکتی دارند و در اقصی نقاط تهران زندگی میکنند بهصورت مستقیم با ما همکاری دارند. برخی از آنان هنرجو هستند و همزمان با آموزش کار هم میکنند. حدود 100 نفر هم بهصورت مقطعی و غیرمستقیم با ما کار میکنند. با توجه به دشواری تردد، معلولان بیشتر بهصورت غیرحضوری با ما همکاری دارند. برایشان چوب و طرح میفرستیم و آنان هم کارهایشان را تولید میکنند و برای ما میفرستند و ما هم برایشان میفروشیم. دستمزدشان را بعد از فروش آثارشان میگیرند.» مرتضوی درباره نمایشگاههایی که برگزار کردند میگوید: «سال گذشته 8 نمایشگاه داشتیم و خدارا شکر راضی هستیم، اما هنوز نیاز به همکاری و حمایت داریم. درهای کارگاه ما به روی متقاضیان آموزش باز است و هر شهروندی میتواند از آثار ما و بچههای معلول و توانمند دیدن کند و در صورت تمایل این آثار را خریداری کند.»
گذراندن دورههای معرق نزد استاد خالقی
12 سال اختلاف سنی دارند و بسیاری از دغدغههایشان با هم متفاوت است اما یک دغدغه مشترک دارند و آن هم توانمندیسازی خودشان و دیگر معلولان است. حسین مردانی همکار باسابقه محسنمرتضوی است. متولد 1370 و ساکن خیابان صفاست. حسین از خودش برایمان میگوید: «مشکل پایم مادرزادی بود. تا دوران راهنمایی روی ویلچر بودم و بعد از 11 عمل جراحی مشکل پایم کمتر شد و عصایی شدم. حالا میتوانم با یک عصا راه بروم و به این وضعیت عادت کردهام. بعد از اینکه درسم تمام شد برای رشته وزنهبرداری در باشگاه ثبتنام کردم و از طریق باشگاه با مؤسسه رعد آشنا شدم. سال 1387 بود که برای آموزش معرق به مؤسسه رفتم و دورههای آموزش معرق را خدمت استاد خالقی گذراندم. مدتها بود میخواستم کارگاهی راهاندازی کنم و کار را بهصورت جدی پیگیری کنم، اما به دنبال یک شریک با انگیزه بودم. در مؤسسه با آقا محسن آشنا شدم و وقتی دیدم او هم با پشتکار است کار را شروع کردیم و خوشبختانه خوب هم پیش رفتیم.» پیگیریهای خرید چوب و آموزش هنرجویان به عهده حسین است. میگوید: «چند چوب فروش خوب در تهران میشناسیم و چوبهایمان را از او میگیریم. چوب گردو، عناب، افرا، اقاقیا، نارنج، توسکا، زرشک، سنجد و چوب جوش که همگی از چوبهای ایرانی هستند از جمله چوبهایی است که استفاده میکنیم.» سالها فعالیت در رشته معرق از او استادی ماهر ساخته است. حالا او سختترین طرحها را کار میکند، از چهره گرفته تا دیگر طرحهای ظریف. میگوید: «برپایی نمایشگاههای بینالمللی یکی از اهدافی است که دنبال میکنم و امیدوارم بهزودی بتوانیم وارد این مسیر شویم.» حسین درباره مشکلاتی که به خاطر معلولیت درگیرش بوده میگوید: «من از همان کودکی خودم را مثل دیگر بچهها میدانستم و مشکل پایم نگذاشت از همسالانم دور باشم. همیشه در جمع بودم و خودم را کنار نکشیدم. به همین دلیل از معلولیتم نمیرنجیدم. حالا هم هیچ مشکلی ندارم و روی پای خودم ایستادم. حس خوبی است. دوست دارم بقیه معلولان هم این حس را داشته باشند.»
حمایت از 80 کارآفرین
مرکز کارآفرینی شهرداری منطقه از سال 1389 آغاز به فعالیت کرده است.
«محمد مرادزاده» مدیر مرکز در اینباره میگوید: «این واحد با هدف توسعه، سازماندهی و ارتقای کارآفرینی راهاندازی شده است. در حال حاضر 80 کارآفرین در زمینههای مختلف در مرکز مشغول به فعالیت شدند و از خدمات و پشتیبانی این واحد بهرهمند میشوند. این کارآفرینان همچنین از خدمات برپایی نمایشگاه و غرفههای فــروش درســراهای محله بهرهمند میشوند.»
شمعدانی کیست؟
- پایگاه اینترنتی معلولان ایران ـ شمعدانی ـ به منظور اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به تک تک افراد جامعه کشورعزیزمان ایران راه اندازی شده است.
شمعدانی به یک درد مشترک می پردازد. - درد قریب به بیست میلیون شهروند ایرانی یعنی " معلولیت " ؛ شهروندانی که با موضوع معلولیت دست به گریبانند حال یا خود عضوی دچار معلولیت دارند یا یکی و شاید دو یا سه یا ... نفر از اعضای خانواده اشان معلولیت دارند یا عضو تیم بزرگ و دلسوز توانبخشی ایران می باشند.
- در شمعدانی می توانید از اهم اخبار معلولان، مناسب سازی محیط های شهری ( چه در همین تهران خودمان و چه در روستای خود شما)، بحث و جدلهای دولتمردان درباره معلولان، ورزش، قوانین و مقرارت کشوری و بین المللی، مقاله های مفید و سودمند و هر مطلبی مرتبط با معلولیت آگاه شوید.
اشتراک در خبرنامه
لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.
آمار سایت
- كل کاربران ثبت شده: 53 کاربر
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
- ميهمانان در حال بازديد: 104 کاربر
- تمام بازديدها: 25190966 بازدید
- بازديد 24 ساعت قبل: 3019 بازدید