شمعدانی | پایگاه اینترنتی معلولان ایران

بامداد با راز و نیایش
 یکشنبه ۸شهریورماه 1394

سلام و درود

إلهی به امید تو ....
 ﻣﺎ ﺑﯿـــــﺪﺍﺭ ﺷﺪﯾﻢ؛
 ﺳﺮﺣﺎﻟﯿﻢ؛
 ﺍﻣﯿــﺪ ﺩﺍﺭﯾﻢ؛
 ﻭ ﻣﻲ ﺧﻨﺪﯾﻢ ....
ﺍﯾﻨﻬـا همه از کرم توست...
شکرگزاریم...

امروز؛
 تلاش خواهم کرد که متمرکز شوم و ببینم، دیدنی هایی که هر روز  تنها نگاه کردم، اما ندیدم،
 زندگی زیباست.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پروردگارا!

با اولین قدم هایم ، بر جاده های صبح، نامت را عاشقانه زمزمه می کنم.... کوله بار تمنایم خالی است و موج سخاوت تو، همچنان جاری.... نمی ایستم از حرکت تا باران مهربانی ات نایستد....
سپاس و ستایش از آن توست که با چنگ خورشید در پرده ی شب زده ای و صبح را چون جلوه ی جبروت خویش بر عالم گسترده ای.....
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
همرازم؛
 چه زیبا میشد این دنیا
 اگرشاه و گدا کم بود
 اگر بر زخم هر قلبی
 همان اندازه مرهم بود
 چه زیبا میشد این دنیا
 اگر دستی بگیرد دست
 اگر قدری محبت را
 به ناف زندگانی بست
 چه زیبا میشد این دنیا
 کمی هم با وفا باشیم
 نباشد روزگاری که
 نمک بر زخم هم پاشیم
 چه زیبا میشد این دنیا
 نیاید اشک محرومی
 زمین و آسمان لرزد
 ز آه و درد مظلومی
 چه زیبا میشد این دنیا
 شود کینه ز دلها گم
 و یا بشکستن پیمان
 نگردد عادت مردم...

چشمه مهرتان جاری🌹